جدول جو
جدول جو

معنی ناصح الدین - جستجوی لغت در جدول جو

ناصح الدین
(پسرانه)
پنددهنده در دین
تصویری از ناصح الدین
تصویر ناصح الدین
فرهنگ نامهای ایرانی
ناصح الدین
(صِ حُدْ دی)
عبدالواحد بن محمد، مکنی به ابوالفتح و ملقب به سیدناصح الدین. رجوع به ابوالفتح عبدالواحد بن محمد در این لغت نامه و نیز رجوع به ریحانهالادب ج 1 ص 29 و روضات الجنات ص 364 و مستدرک الوسایل ص 291 و معجم المطبوعات ص 9 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناصرالدین
تصویر ناصرالدین
(پسرانه)
یاری کننده دین، نام پسر محمد شاه قاجار
فرهنگ نامهای ایرانی
(صِ حُلْ جَ)
پاکدل. بی غش. رجوع به ناصح شود
لغت نامه دهخدا
(صِ رُدْ دی)
عبیدالله. از اشراف سمرقند است. وی در قرن نهم میزیست و به روایت خواندمیر به سال 867 قمری چون سلطان ابوسعید گورکان از سمرقند به ظاهر حصار شهر خیه لشکر کشید وی به شفاعت محصوران نزد ابوسعید رفت و مسؤولش مقبول افتاد. رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 82 و 78 و 97 و... شود
عبدالله بن امام الدین عمر بن فخرالدین محمد بن صدرالدین علی، الشافعی البیضاوی، مکنی به ابوسعید. از عالمان قرن هفتم و معاصر با اباقاخان و ارغون خانست. رجوع به بیضاوی در این لغت نامه و نیز رجوع به نزهه القلوب ص 123 و مقالات الشعراء حاشیه ص 245 شود
حسین برادر ملک علاءالدین پادشاه غور است. وی پس از آنکه برادرش به دست سلطان سنجر سلجوقی اسیر گشت خود را پادشاه غور خواند و چون علاءالدین به غور بازآمد وی از شاهی خلع شد. رجوع به تاریخ دیالمه و غزنویان صص 423- 425 شود
شعبان ثانی معروف به اشرف بیست وششمین ممالیک بحری مصر است وی به سال 764هجری قمری به سلطنت رسید و تا سال 778 حکم راند. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 72 و معجم الانساب ص 163 شود
بغراخان، از بنی بلبان است. وی از سال 681 تا 691 از طرف سلطان دهلی والی بنگاله بود. (از طبقات سلاطین اسلام ص 275) (معجم الانساب ص 426). و نیز رجوع به قاموس الاعلام ج 6 شود
محمودشاه اول، ششمین از خاندان الیاس و سی وهشتمین از سلاطین بنگالۀ هندوستان است. وی از 846 تا864 سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 277). و نیز رجوع به معجم الانساب شود
احمد بن محمد بن منصور، مکنی به ابن منیر. رجوع به احمد بن محمد بن منصور در این لغت نامه و نیز رجوع به ریحانه الادب ج 1 و تاریخ الخلفاء ص 321 و غزالی نامه ص 368 شود
امیر ناصرالدین، عمربیک ترکمان، ملقب به امیر. ناصرالدین از سرداران سلطان حسین میرزا بایقرا است. رجوع به عمربیک و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر ج 4 ص 299 شود
محمود، چهارمین سلاجقۀ بزرگ است. وی پس از جلال الدین ملکشاه سلجوقی به سال 485 به سلطنت رسید و تا سال 487پادشاهی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 135 شود
ابن ابراهیم، معروف به سقمان ثانی، چهارمین ملوک ارمنیه است. وی از سال 522 تا 579 هجری قمری بر ارمنستان حکومت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 152 شود
تکسین بیگ، مکنی به ابوبکر. از ممدوحان شمس الدین محمد بن عبدالکریم معروف به شمس طبسی شاعر است. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 837 شود
امیر ناصرالدین، عبدالخالق بن امیر نظام الدین احمد بن امیر فیروزشاه از سرداران سلطان حسین میرزا بایغراست. رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 139 ببعد شود
محمود، هفتمین امرای ارتقیۀ کیفاست. وی به سال 597 هجری قمری به سلطنت رسید و تا سال 619حکمرانی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 150 شود
ملک ناصرالدین، محمد بن برهان غوری. بعد از برافتادن قراختائیان، سلطان اولجایتو حکومت کرمان را به وی داد. رجوع به تاریخ مغول ص 416 شود
مسعود غزنوی. لقب سلطان مسعود بن سلطان محمود غزنوی است. رجوع به مسعود غزنوی در این لغت نامه و نیز رجوع به تاریخ بیهقی شود
محمد، نوزدهمین پادشاهان مغول هند است. وی از 1131 تا 1161 در هندوستان سلطنت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 297 شود
محمد بن صالح، ملقب به نظام الملک. وزیر محمد خوارزمشاه و مادرش ترکان خاتون است. رجوع به تاریخ جهانگشا ج 2 ص 199 شود
محمود، نهمین اتابکان زنگی موصل است. وی از سال 616 تا 631 هجری قمری حکومت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 145 شود
برکه خان سعید، از ممالیک بحری مصر است. وی از 676 تا 678 ه. ق. سلطنت کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 71 شود
لقب ملکشاه بن تکش خوارزمشاه است. رجوع به ملکشاه بن تکش در این لغت نامه و نیز رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 423 شود
خسروشاه، آخرین و ششمین سلاطین خلجی هند است وی به سال 720 به سلطنت رسید. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 268 شود
محمد، مشهور به صالح. نهمین ممالیک برجی مصر (824-825هجری قمری) است. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 74 شود
محمود، از حکام بنگالۀ هندوستان. وی از سال 924 تا 927حکمرانی کرد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 275 شود
سبکتکین. لقبی است که ملک نوح پس از شکستن ابوعلی سیمجور به سبکتکین داد. رجوع به سبکتکین ناصرالدین شود
لقب همایون پادشاه هند است. رجوع به همایون در این لغت نامه و نیز رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 297 شود
لغت نامه دهخدا
(صِ)
از دهات دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد است در 3هزارگزی شمال شرقی دورود و یک هزار گزی شمال شرقی دورود و یک هزارگزی شمال راه آهن در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 243 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و قنات، محصولش غلات و پنبه و چغندر، شغل مردمش زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ص 352)
لغت نامه دهخدا
(صِ حُدْ دی نِ اَرْ رَ)
احمد بن محمد ارجانی، مکنی به ابوبکر ملقب به ناصح الدین یا ناصر. از شاعران عربی گوی خوزستان است. مؤلف ریحانهالادب آرد: فقیهی است شاعر که قاضی تستر و عسکر مکرم بوده و اشعار او آبدار و در غایت حسن و طراوت و رقت و ملاحت بوده و گویند که علی الدوام روزی هشت بیت شعر می گفته است. وی به سال 544 هجری قمری در 84سالگی در شهر تستر وفات یافت ودر همان بلده یا شهر عسکر مکرم مدفونست. او راست:
لو کنت اجهل ما علمت لسرنی
جهلی کما قد سائنی ما اعلم
کالصعو یرتع فی الریاض و انما
حبس الهزار لانه یترنم.
(از ریحانه الادب ج 1 ص 57 از مراصد الاطلاع و تاریخ ابن خلکان ج 1 ص 50).
و نیز رجوع شود به قاموس الاعلام ج 6 و معجم المطبوعات ص 324 و تاریخ الخلفاء ص 293. و رجوع به ارجانی ابوبکر احمد بن حسین الارجانی در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
عبدالقادر بن عبدالقاهر بن عبدالمنعم بن محمد بن حمد بن سلامه حرانی، ملقب به ناصح الدین و مکنی به ابوالفرج، مفتی حنبلی. در 564 هجری قمری متولد شده و در 634 هجری قمری درگذشته است. او راست: المذهب المنضد فی مذهب احمد. مناسک الحج. (هدیه العارفین ج 1 ص 596)
لغت نامه دهخدا